چالش هایی در مورد غذا دادن به کودکان
48
چگونه از بحث کردن با بچه هایی که عادت غذایی نادرست دارند، جلوگیری کنیم
زمان صرف غذا می تواند برای خانواده هایی که کودکی پرخاشگر دارند استرس زا باشد. متقاعد کردن بچه ها برای امتحان کردن غذاهای جدید و داشتن یک رژیم غذایی سالم می تواند چالش برانگیز باشد. بسیاری از والدین احساس ناامیدی می کنند و در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهند، مطمئن نیستند.
بهترین راه برای تشویق بچه ها به خوردن یک رژیم غذایی سالم و کامل، استفاده از نظم و انضباط است. بدون یک رویکرد مثبت و برنامه ریزی شده، عادات غذایی کودک می تواند بدتر شود.
ملانی پوتوک، آسیب شناس زبان و گفتار کودکان، بهترین استراتژی های خود را برای مقابله با یک غذاخور بداخلاق ارائه می دهد:
چرا برخی از بچه ها نسبت به سایرین در مورد غذا حساس تر هستند؟
بسیاری از عوامل مختلف میتوانند بر تمایل کودک برای چشیدن غذاهای جدید تأثیر بگذارند و برخی از بچه ها حتی به غذای جدید نزدیک نمیشوند، چه رسد به اینکه آن را بخورند! وقتی کودکی را ارزیابی می کنیم تا مشخص کنیم چرا در خوردن انواع غذاها مشکل دارد، به سه عامل از نزدیک نگاه می کنیم:
اول، فیزیولوژی کودک. اگر کودک هر نوع ناراحتی را به ویژه در سنین پایین تجربه می کند، به راحتی می تواند با غذا خوردن همراه شود و کودک یاد می گیرد که به دلیل درد، خوردن برخی غذاها را متوقف کند.
در حالی که ماهیت آن معمولاً گوارشی است، ممکن است چیزی به سادگی خرابی دندان باشد که کودک آن را با غذاهای ترد مرتبط می کند و شروع به خوردن غذاهای نرم می کند.
کمی کارآگاهی می خواهد! در مقوله فیزیولوژی، سیستم حسی و اینکه چگونه کودک می تواند اطلاعات را از طریق حواس خود دریافت کند و به درستی پاسخ دهد، می باشد. به عنوان مثال، بافت غذاهای ترد و خشک ممکن است ورودی حسی زیادی را برای برخی از بچه ها فراهم کند، اما بافت نرم تر در مراحل اولیه هرگز مشکلی ایجاد نکرده است.
دوم، من به دقت به مهارت های حرکتی دهان کودک نگاه می کنم. آیا او قدرت و ثبات در ساختارهای دهانی برای یادگیری جویدن غذاهای پیشرفته تر را دارد؟ در غیر این صورت، ممکن است در مرحله "غذاهای نرم" متوقف شود و وقتی والدین غذاهای پیشرفته تری را که نیاز به جویدن بیشتر دارند ارائه می دهند، حساس به نظر برسد. او به سرعت متوجه می شود که نمی تواند بافت های چالش برانگیزتر را بخورد و آنها را رد می کند.
ثالثاً رفتارهایی را که او برای پرهیز از خوردن آموخته است مشاهده و شناسایی می کنم. این به طور کلی شامل رفتار در مورد غذا و پویایی خانواده است. کشف اینکه چرا یک کودک یک عادت غذایی نادرست دارد زمان می برد و کمک به او برای تبدیل شدن به یک غذاخور ماجراجو به صبر و زمان بیشتری نیاز دارد!
قانونی که می گوید بچه ها باید بشقاب خود را تمیز کنند استراتژی پیشنهادی من نیست. این باعث ایجاد بحث در کل خانواده می شود و " استراتژی بشقاب تمیز " ، برای بچه هایی که عادت غذایی نادرست دارند تنها منجر به صرف غذای استرس زا می شود. برای بچه هایی که در دوره ساختاریافته تغذیه درمانی جویدن و بلعیدن طعم ها و بافت ها ی مختلف را یاد می گیرند، یک جلسه درمانی ممکن است شامل خوردن تمام لقمه ها در بشقاب باشد، اما این لقمه ها کم و قابل کنترل هستند.
در آن سناریو، ما بر روی مهارت خاصی تمرکز می کنیم که در نهایت ما را به لذت صرف غذای خانوادگی سوق می دهد. در آن مرحله، من تشویق میکنم از مدل الین ساتر که به عنوان تقسیم مسئولیت شناخته میشود، پیروی کنید.
به زبان ساده، وظیفه والدین این است که غذای سالم را سر میز تهیه کنند و کودک نیز مسئولیت دارد که به نشانه های بدن خود گوش دهد و آنچه را که نیاز دارد بخورد.
آیا این کمکی میکند یا میتواند باعث ایجاد مشکلات بیشتر برای کودکان حساس شود؟ وقتی والدین به بچه ها می گویند: ،"سه لقمه دیگر بخور " ، من سعی می کنم به والدین کمک کنم تفاوت بین ایجاد بحث و حمایت از کودک در تصمیم گیری سالم را درک کنند. هنگام ی که والدین می گویند "سه لقمه دیگر بخور" آنها بیان می کنند که تصمیم آنها در مورد آنچه کودک باید مصرف کند، تصمیم کودک است. در عوض، سعی کنید آن را در مورد طعم غذا درست کنید.
یک قانون خانوادگی ایجاد کنید که آن ها را به مزه کردن غذاها تشویق می کند. " در خانواده، ما همه چیز را در بشقاب خود می چشیم تا قدرت چشایی ما غذاهای جدید را شناسایی کند. سپس، میتوانیم هر چیزی را که شکممان به ما میگوید، بخوریم".
اگر میخواهیم غذاخورهای ماجراجو و سالم پرورش دهیم، با تمایل به چشیدن غذا شروع میشود و نه اینکه شخص دیگری به ما بگوید قبل از اتمام کار چند لقمه بخوریم.
نکته کلیدی این است که در طی یک یا دو ماه آن غذا را بارها و بارها ارائه دهید و ببینید آیا کودک تصمیم دارد چند لقمه دیگر را خودش بخورد یا نه؟
تحقیقات نشان میدهد که قرار گرفتن مکرر در معرض یک ماده غذایی، کلید یادگیری خوردن غذاهای جدید است. و اجبار کودک به نخوردن غذایی خاص، می تواند به انتخاب آن یا صرفاً قراردادن در بشقابش کمک کند.
وقتی والدین از من می پرسند که هر چند وقت یک بار غذا را تهیه کنم، من می گویم: "اغلب به اندازه ای که شما به عنوان والدین از آن خسته نشوید." در آن صورت می دانید که چند وقت یک بار درست کنید.

برخی از قوانین خوب برای والدین در مورد غذا چیست؟
1. قدم به قدم پیش بروید. اگر بهترین کاری که فرزند شما می تواند در آن روز انجام دهد کمک به شستن کلم بروکلی است، فوق العاده است! دفعه بعد، ممکن است بتوانند بشقابهای همه را با آن کلم های بروکلی سرو کنند. شاید دفعه بعد، ممکن است یک مقدار کوچک بخورند. فرزند خود را برای هر مرحله تحسین کنید - آن را مثبت و سرگرم کننده نگه دارید!
2. یادگیری امتحان کردن غذاهای جدید هرگز با لقمه شروع نمی شود. از خرید موادغذایی شروع می شود. فرزندان خود را در روند رشد و خرید مواد غذایی تازه شرکت دهید .
3. زمان صرف غذا در خانواده مربوط به خانواده است. روی چند لقمه بروکلی که فرزندتان در آن شب خورده تمرکز نکنید. روی خاطرات شادی که در سر سفره خانواده ایجاد می کنید تمرکز کنید.
4. گفتن "نه متشکرم" خوب است اما این یک قانون خانوادگی است که وقتی سر میز هستیم " دوست ندارم" ، " اوه، نخود فرنگی خام است" و غیره نگوییم. اگر واقعاً عاشق یک غذا نبودید، آی ا باید اعلام کنید که خوردن آن غذا در حضور تمام اعضای خانواده چقدر ناخوشایند است؟ گستاخانه است. اگر حرف خوبی برای گفتن ندارید، اصلاً آن را نگویید . این امر در مورد غذا و زمان شام خانوادگی نیز صدق می کند.
5. این تصمیم کودک است که غذای جدیدی را دوست دارد یا نه. پیشنهاد من این است که والدین کودکان را تشویق کنند که غذاها را بچشند. تا زمانی که بچه ها مهارت چشیدن را بیاموزند، آمار غذایی آنها به مرور زمان افزایش خواهد یافت. هر چه طعم و مزه بیشتر باشد، بیشتر یاد می گیرند که برخی غذاها را دوست داشته باشند. اینگونه است که همه ما نوشیدن قهوه را در بزرگسالی یاد گرفتیم.
چه کسی واقعا اولین جرعه قهوه سیاه را دوست دارد؟ غذاهایی مانند صدف خام را در نظر بگیرید که ممکن است حتی یک بزرگسال را به فکر وادار کند. من یک نفر روی زمین را نمی شناسم که به صدف خام نگاه کرده باشد و بگوید "آهام، به نظر خوب می رسد!" با این حال میلیون ها نفر از ما آنها را می خوریم، به خصوص اگر در کنار دریا بزرگ شده باشید، جایی که در طول تابستان بارها و بارها در معرض صدف قرار گرفته اید .

همه چیز را در نظر داشته باشید.
کودکان برای یادگیری لذت بردن از برخی غذاها به زمان نیاز دارند. وظیفه والدین ایجاد یک فضای حمایتی و مثبت برای مزه کردن است.
قوانینی که نتیجه معکوس می دهد، عادات بد غذایی کودک را افزایش می دهند.
1. تمام کوفته خود را تمام کنید و سپس می توانید دسر بخورید. این به این معنی است که دسر دلیلی است که ما چیزهای دیگری می خوریم. بنابراین می توانیم به چیزهای شیرین برسیم! دسر را صرف نظر از آنچه در وعده غذایی خورده شده یا نخورده
سرو کنید یا بخشی از آن را همراه با غذا سرو کنید.
2. می توانید اینجا بنشینید تا زمانی که تمام کوفته خود را بخورید. برای بسیاری از بچه ها، نخوردن و نشستن در آنجا تمام شب قدرت زیادی را نشان می دهد! به علاوه، برای کودکانی که چالش های یکپارچگی حسی یا سایر مسائل فیزیولوژیکی دارند، به سادگی نمی توانند این کار را انجام دهند .
3. پیشنهاد نادرست دادن: اگر کوفته خود را بخورید، می توانید فلان کار را انجام دهید. باز هم، قدرت زیادی در تسلیم نشدن وجود دارد. قانون شماره دو و شماره سه بحث هایی را ایجاد می کنند که ربطی به غذا خوردن ندارند. و کودکی که به این باور تربیت شود که رابطه اش با والدینش بر پایه قدرت است، به سرعت یاد میگیرد که در جایگاه تعیین کننده، خود را اثبات کند.
4. اگر کودکی از خوردن شام امتناع می کند والدین چگونه باید واکنش نشان دهند؟
خیلی کم به غذا نخوردنشان توجه کنید. آنچه مهمتر است این است که کودک سر میز شام بیاید و در تمام وعده غذایی حاضر باشد. مکالمه را مثبت نگه دارید و زمانی که وعده غذایی تمام شد ، مطمئن باشید که همه، حتی کودکان نوپا، بشقابهای شان را بالای پیشخوان میبرند تا پایان غذا را مشخص کنند.
علامت گذاری شروع غذا با یک دعا، یک آهنگ یا یک سنت خانوادگی، مانند روشن کردن شمع، به همه می گوید که وعده های غذایی خانوادگی خاص هستند. علامت گذاری پایان وعده غذایی نشان می دهد که وعده غذایی تمام شده است و میان وعده یا وعده غذایی بعدی حداقل تا 2 یا 2 ساعت و نیم بعد تکرار نمی شود.
برای خانواده هایی که پایان غذا را علامتگذاری می کنند، واضح است که آشپزخانه بسته است و بعد از آن تا زمان میان وعده دیگر، میان وعده هایی در آشپزخانه وجود نخواهد داشت.

نکاتی در مورد اینکه چگونه والدین می توانند از بحث پرهیز کنند
پافشاری در مورد ضرورت گفتن "ببین، بهت گفتم که دوست داری! " بعد از اینکه کودک بالاخره تسلیم شد و غذا را خورد !
والدین خوش نیت معتقدند که از آنها حمایت می کنند و نمی دانند که این کار حمایتی نبوده و نظر مفیدی نیست.
در عوض، اجازه دهید کودک تصمیم بگیرد که با سرعت خودش طعم آن را بچشد و مکث کند و به او اجازه دهید احساس خود را در مورد آن به شما بگوید. اگر طعم آن را دوست ندارند، میتوانید با گفتن " وای، تو خیلی شجاعی! امتحان کردن چیزهای جدید آسان نیست، اما تو آن را انجام دادید" یا "شرط می بندم که حس چشاییت تو این فکره که غذای جدید بعدی چیست" . شما به زبان خود در مورد غذاهای جدید آموزش می دهید ! چه معلم فوق العاده ای هستی!
بزرگ کردن یک غذاخور ماجراجو به معنای تربیت کودکی است که احساس اعتماد به نفس داشته باشد و به او فضایی داده شود، درباره اینکه چه چیزی در بدنش می رود، چه چیزی بهترین احساس را دارد و چه چیزی برای روزش به او کمک می کند، تصمیم بگیرد. وقتی به کودکان اجازه داده می شود تا تصمیمات آگاهانه خود را با راهنمایی ما، در مورد اینکه چقدر می خورند و کدام غذاها در بدنشان احساس خوبی دارند، اتخاذ کنند، احتمال بحث را کاهش می دهد و فضای سالم تری را در خانواده ای جاد می کند.
